اعترافات مادرزن در دادگاه : برای نجات دخترم شوهرش را کشتم
گروه حوادث / زن میانسال که در دفاع از دخترش، داماد خود را با ضربه سنگ به قتل رسانده بود صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اواخر سال 96 و حدود 10 ماه پس از جنایت شروع شد. زن 25 سالهای به نام ناهید با مراجعه به کلانتری 101 تجریش عنوان کرد که او و همسرش سرایدار یک مجتمع مسکونی در خیابان الهیه هستند اما همسرش اصغر 33 ساله چند روزی است که از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
پس از اظهارات ناهید مأموران تحقیقات و بررسی را آغاز کردند و در همان ابتدا متوجه تناقض گوییهای ناهید شدند. اما در ادامه مأموران به برادر ناهید ظنین شدند و رفتارهای او باعث شد تا او به اداره آگاهی احضار شود. حسن پس از حضور در اداره آگاهی در بازجوییها به قتل شوهر خواهرش اعتراف کرد و گفت که من اصغر را به قتل رساندهام و جسدش را در اطراف قزوین دفن کرده ام. با این اعترافات حسن بازداشت شد و برای تکمیل تحقیقات بازجوییهای فنی ادامه پیدا کرد. اما مدتی بعد حسن ناچار شد پرده از راز پنهانی خانوادهاش بردارد و واقعیت را فاش کند. وی در حالی که مادرش را بهعنوان قاتل دامادشان معرفی کرد، گفت: من برای آنکه مادرم اعدام نشود قتل را گردن گرفتهام. بدین ترتیب زن 55 ساله به اتهام قتل بازداشت شد و بلافاصله به قتل با جزئیات آن اعتراف کرد.
رسیدگی به این پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری صبح دیروز در حالی برگزار شد که مادر مقتول از طرف خودش و نوهاش درخواست قصاص متهم را کرده است.
در ادامه جلسه دادگاه نرگس که متهم به قتل است در جایگاه قرار گرفت و گفت: آن شب جشن تولد نوهام بود با اصرار دخترم ناهید به اتفاق پسرم به خانهشان که اتاقی سرایداری در یکی از مجتمعهای الهیه بود رفتیم. جشن تولد نوهام برگزار شد و شب آنجا ماندیم. صبح پسرم برای انجام کاری از خانه خارج شد اما به یکباره ناهید و اصغر با هم دعوا کردند. دعوای آنها آنقدر بالا گرفت که اصغر گلوی ناهید را گرفت و آنقدر فشار داد تا صورت دخترم سیاه شد چند بار به سمتش رفتم تا دخترم را نجات دهم اما زورم نرسید و از ترس اینکه دخترم خفه شود با سنگ ضربهای به سر اصغر زدم که همان لحظه او روی زمین افتاد و دیگر نفس نکشید. یک لحظه من و ناهید شوکه شده بودیم و نمیدانستیم که چه باید بکنیم. همان موقع ناهید با پسرم تماس گرفت و موضوع را به او گفت من و حسن با هم جسد اصغر را به اطراف قزوین بردیم و همانجا هم دفنش کردیم. من بواقع قصدم کشتن دامادم نبود و فقط میخواستم مانع کشته شدن دخترم شوم.
پس از او حسن که به اتهام مشارکت در قتل بازداشت است، گفت: من قصد داشتم مانع دستگیری و قصاص مادرم شوم اما در بازجوییها نتوانستم حقیقت را کتمان کنم. باور کنید از آن روز که این اتفاق افتاده حالم خیلی بد است. من مهندس عمرانم اما چون سرمایهای برای تأسیس دفتر کار نداشتم کارگری میکردم. ما یتیم بودیم مادرم من و 3 خواهرم را با سختی بزرگ کرده و برای همین دلم نمیخواهد که او کشته شود.
در ادامه ناهید که به اتهام اختفای ادله جرم بازداشت شده به قاضی گفت: شوهرم از زمانی که مواد مخدر مصرف میکرد بارها من را کتک زد و آزارم میداد. آن روز هم وقتی به پشت بام رفتم و دیدم با یکی از دوستانش در حال مصرف شیشه است بشدت عصبانی شدم و به او اعتراض کردم که من را بشدت کتک زد و گلویم را فشار داد که یک لحظه فکر کردم دیگر نمیتوانم نفس بکشم و همان لحظه ضربه مادرم باعث شد تا نجات پیدا کنم. همسرم حتی چندباری هم من را جلوی مادرش کتک زده بود و اگر مادرشوهرم نبود کشته میشدم. در مورد اینکه واقعیت را پنهان کردم هم باید بگویم که از ترس دستگیری و قصاص مادرم چیزی نگفتم او هم برای ما مادر بود و هم پدر و نمیتوانستم اعدام شدن او را قبول کنم.
در پایان هم وکیل متهم در دفاع از موکلش گفت: موکل من قصد قتل نداشته و تنها میخواسته مانع مرگ دخترش شود از اینرو جا دارد دادگاه توجه ویژهای به این موضوع داشته باشد.
پس از اظهارات متهمان و وکیل پرونده قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
راز قتل پیرزن شکستهبند در هالهای از ابهام
گروه حوادث / همزمان با قتل مرموز پیرزن شکستهبند در خانهاش کارآگاهان جنایی پایتخت پسر جوانی را که به بهانه اهدای بسته کمکی مواد غذایی به خانه وی رفته بود به اتهام قتل بازداشت کردند.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 5:13 بعد از ظهر جمعه گذشته مأموران کلانتری 153 شهرک ولیعصر در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل زن 70 سالهای در خانهاش واقع در خیابان طالقانی خبر دادند.
بلافاصله بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شده و در خانه با جسد پیرزن در حالی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
باتوجه به اظهارات پسر مقتول، یک انگشتر و 6 حلقه النگوی او نیز به سرقت رفته بودند. از آنجا که در ورودی خانه سالم بود فرضیه قتل از سوی یک آشنا مطرح شد.
در تحقیقات اولیه پسربلقیس- مقتول- به مأموران گفت: مادرم از سالها قبل شکستهبندی و مامایی میکرد در واقع همه او را بهعنوان طبیب سنتی میشناختند، او تنها زندگی میکرد و ما همیشه به او سر میزدیم. اما از آنجایی که گاهی اوقات به خاطر مشکلات کاری نمیتوانستیم هر روز او را ببینیم داخل خانهاش دوربین نصب کردیم. اینطوری در طول روز او را میدیدم و حواسمان به او بود. او ادامه داد: مادرم فقط خانمها را به خانهاش راه میداد از زمانی که کرونا آمده هم تردد به خانهاش کمتر شده است. دیروز عصر به من تلفن زد و گفت پسر جوانی برای او یک بسته مواد غذایی آورده است. مادرم میگفت پسر ناشناس گفته این کمک حمایتی است که در ماه رمضان به زنان تنها و بیسرپرست تعلق گرفته است اما مادرم گفت رفتار آن پسر خیلی مشکوک است و مدام داخل خانه را نگاه میکند. از من پرسید بسته را تحویل بگیرم یا نه که من هم گفتم قبول کن.
سرقت دستگاه ضبط تصاویر
مرد جوان ادامه داد: دیگر خبری از مادرم نشد تا اینکه امروز هر چه با مادرم تماس گرفتم پاسخ نداد. نگران شدم و به سراغ رایانه رفتم که تصویر دوربین مداربسته خانه مادرم را ببینم اما در کمال تعجب دیدم که دوربین خاموش است. خودم را بهخانه مادرم رساندم و زمانی که وارد شدم، جسد خونین او را دیدم، به غیر از طلاهای مادرم دستگاه ضبط فیلم دوربین نیز به سرقت رفته بود.
باتوجه به اطلاعاتی که پسر بلقیس در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران بلافاصله راهی یک مرکز خیریه در محل شدند. در بررسیها مسئول مرکز مدعی شد که پسر جوانی با مراجعه به این مرکز مدعی شده پیرزن نیازمندی را در محل میشناسد که میخواهد برایش بسته کمکی مواد غذایی ببرد و از این مرکز بسته را دریافت کرده است.
بدین ترتیب با اطلاعاتی که مسئول مرکز در اختیار تیم جنایی قرار داد، هویت پسر جوان بهنام اشکان شناسایی و او بازداشت شد.
تماسهای مشکوک
اشکان در تحقیقات اولیه منکر جنایت شد و گفت: از آنجایی که بلقیس خانم زن تنهایی بود من برایش بسته کمکی را بردم. بلقیس خانم هم بسته را گرفت و من آنجا را ترک کردم.
در حالی که اشکان منکر جنایت بود، تیم جنایی در بررسیهای خود دریافتند که پسر جوان در محدوده زمانی جنایت با شخصی بهنام یاسر بارها تماس گرفته است.
تماسهای مشکوک، باعث شد بازپرس مصطفی واحدی دستور تحقیق از یاسر را صادر کند. یاسر در تحقیقات سرنخی را در اختیار مأموران قرار داد. او گفت: اشکان را مدتهاست که میشناسم، او روز حادثه چندین بار با من تماس گرفت و از دیدن فیلم قتل یک پیرزن در اینستاگرام حرف میزد.
پسر جوان ادامه داد: اشکان میگفت در آن فیلم دیده است که 3 مرد به بهانه اهدای یک بسته مواد غذایی به در خانه پیرزنی تنها رفتهاند و بعد از ورود به خانه پیرزن او را به قتل رسانده و طلاهایش را به سرقت بردهاند. او قتل پیرزن را با جزئیات برای من تعریف کرد بهطوری که من واقعاً تصور کردم که چنین فیلمی را دیده است.
با اطلاعات یاسر، بار دیگر تحقیق از اشکان صورت گرفت و پسر جوان که همچنان منکر جنایت بود، ادعا کرد که چنین فیلمی را در فضای مجازی دیده است اما وقتی میخواسته آن را برای یاسر بفرستد نتوانسته پیدایش کند.
از آنجایی که در تحقیقات پلیسی چنین فیلمی بهدست نیامد و از طرفی آنچه اشکان برای دوستش از فیلم گفته بود با قتل زن تنها شباهت بسیار زیادی داشت و از سویی او آخرین فردی بود که بلقیس را زنده دیده بود، به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران اشکان بازداشت و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
قتل مادر و دختر با شلیک های داماد عصبانی
گروه حوادث / مرد میانسال در اقدامی هولناک پساز به قتل رساندن همسر و مادرزنش در یک خانه روستایی در بابلسر دو دختر نوجوان خود را نیز با شلیک گلوله مجروح کرد.
سرهنگ حسین اسدی، فرمانده انتظامی بابلسر در تشریح این خبر گفت: حدود ساعت 7 صبح شنبه - دیروز - مأموران پلیس این شهرستان در جریان وقوع دو قتل در یکی از روستاهای بهنمیر بابلسر قرار گرفتند. نخستین بررسیها نشان میداد مردی 52 ساله با یک قبضه سلاح به خانه مادر همسرش رفته و با شلیک چند گلوله مادرزن 70 ساله و همسر 47 ساله خود را که در آن خانه بوده به قتل رسانده است. در حالی که تحقیقات در این باره ادامه داشت مشخص شد این مرد پس از قتل به خانه خودش که در روستای دیگری بود برگشته و پس از ورود به خانه با شلیک گلوله دو دختر 17 و 14 سالهاش را نیز مجروح کرده و پا به فرار گذاشته است.
با اعلام این ماجرا به پلیس، بلافاصله تحقیقات و ردیابیها برای دستگیری متهم آغاز شد و مأموران پلیس موفق شدند متهم را در کمتر از 30 دقیقه دستگیر کنند.
سرهنگ اسدی افزود: در حال حاضر متهم انگیزه خود را از این جنایات، اختلافات خانوادگی عنوان کرده است اما تحقیقات برای یافتن علت اصلی این حادثه ادامه دارد.
دادگاه مصدومان حادثه خیابان پاسداران برگزار شد
گروه حوادث /دادگاه رسیدگی به شکایت مصدومان و آسیبدیدگان حادثه خیابان گلستان پاسداران از محمد ثلاث راننده اتوبوسی که سه نفر از مأموران نیروی انتظامی را زیر گرفته و تعدادی را نیز مصدوم و مجروح کرده بود، در دادگاه بعثت برگزار شد.
زینب طاهری وکیل مدافع محمد ثلاث روز شنبه در گفتوگو با خبرنگار قضایی ایرنا با اعلام این خبر افزود: دادگاه از جنبه پرداخت دیه به مصدومان و آسیب دیدگان حادثه خیابان گلستان در شعبه ۱۱۵۵ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی بعثت برگزار شد. وی ادامه داد: بعد از اجرای حکم قصاص موکلم محمد ثلاث در سال ۹۷، پروندهای با شکایت هفت نفر از مصدومان این حادثه تحت عنوان ضرب و جرح عمدی از طریق حمله با اتوبوس و پرداخت دیه مطرح شد که بهدلیل قصاص موکل، دادسرا در ارتباط با عنوان اتهامی ضرب و جرح موقوفی تعقیب صادر کرد اما برای تعیین تکلیف دیه، پرونده را به دادگاه فرستاد. طاهری اظهارداشت: همچنین دادسرا از جنبه عمومی جرم ایراد ضرب و جرح عمدی از طریق حمله با اتوبوس و تخریب، علیه موکلم اعلام جرم کرده بود که در این ارتباط نیز به لحاظ فوت موکل، قرار موقوفی تعقیب صادر شد. وی اضافه کرد: با توجه به اینکه موکل بنده و خانواده وی توان مالی برای پرداخت دیه ندارند در صورت ورود شکایت، دیه از صندوق دیه بیت المال پرداخت میشود. محمد ثلاث راننده اتوبوسی بود که سه نفر از مأموران نیروی انتظامی را در شامگاه 30 بهمن 96 در حادثه تجمع دراویش گنابادی در خیابان گلستان به شهادت رساند، به قصاص محکوم و حکم وی ۲۸ خرداد سال ۹۷ اجرا شد.
ناپدید شدن پدر و پسر بعد از مرگ همسر
گروه حوادث / جسد زن جوانی که بر سر ارثیه پدری با همسرش اختلاف داشت، در حالی پیدا شده که همسر و پسر نوجوانش ناپدید شدهاند.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 11:10 جمعه گذشته، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت: خواهرم تلفن همراهش را جواب نمیدهد و در خانه را هم باز نمیکند. همسایهها میگویند از دیروز که صدای داد و فریاد از خانهاش شنیدهاند دیگر خبری از او نداریم. مهناز با شوهرش مشکل داشت اما حالا شوهرش فرشاد هم تلفنش را جواب نمیدهد. نگران او شدهایم ومیخواهیم که وارد خانهاش شویم.
بهدنبال این تماس و پس از هماهنگیهای قضایی مأموران کلانتری 112 ابوسعید با بازپرس کشیک قتل پایتخت، آنها وارد خانه زن جوان شدند. با ورود به خانه در سالن پذیرایی آنها با جسد زن 43 ساله در حالی مواجه شدند که علت مرگ مشخص نبود.
برادر مهناز که با پلیس تماس گرفته بود در تحقیقات گفت: مدتی قبل، ارثیه پدریمان را تقسیم کردیم و خواهرم سهمش را در یک حساب بانکی گذاشت. شوهر مهناز مدام به خواهرم میگفت پول را از حسابت خارج کن و خانه یا ماشین بخر. اما خواهرم با این پیشنهاد موافق نبود و دعواهای آنها حتی تا سه روز قبل هم ادامه داشت.
او ادامه داد: سه روز قبل فرشاد که در یکی از شرکتهای دولتی مشغول به کار است مرخصی گرفته و دیگر به محل کارش نرفته. دیروز با خواهرم تماس گرفتیم اما نه او جواب تلفنها را داد نه شوهرش. نگران شدیم و چون آنها اختلاف هم داشتند، نگرانی ما بیشتر شد. معلوم بود حتی پسر 12 سالهشان هم نیست وگرنه او تلفن خانه را پاسخ میداد. به همین خاطر نگران شدیم و از شهرستان محل زندگیمان که یکی از شهرهای شمالی کشور است راهی تهران شدیم. اما اینجا با جسد خواهرم رو به رو شدیم.
در تحقیق از همسایهها، مشخص شد که روز پنجشنبه صدای درگیری مهناز و همسرش را شنیدهاند اما بعد از دقایقی صدا قطع شده و بعد از آن کسی مهناز و شوهر و بچهاش را ندیده است. باتوجه به مشکوک بودن مرگ زن جوان و نامشخص بودن سرنوشت شوهر و پسر 12 ساله آنها، بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور تحقیق و ردیابی در این پرونده و همچنین بازداشت فرشاد ومشخص شدن سرنوشت پسر نوجوان را صادر کرد. همچنین جسد به پزشکی قانونی فرستاده شد تا علت مرگ مشخص شود.
حفر تونل برای سرقت های «طوفانی»
گروه حوادث / سارقان مغازههای بازار تهران که با حفر تونل و تخریب دیوار دست به سرقت میلیاردی زده بودند دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران» چندی قبل تعدادی از کسبه بازار مولوی با مراجعه به کلانتری عنوان کردند که افرادی با کندن تونل و سوراخ کردن دیوارها اموال داخل مغازهشان را سرقت کردهاند. مأموران با حضور در محل سرقتها متوجه شدند مغازههایی که هدف سرقت قرار گرفته، مغازههای مس فروشی و سارقان سرقتهای میلیاردی انجام دادهاند. سرهنگ مهدی اسدی رئیس کلانتری 116 مولوی گفت: پس از تحقیقات میدانی، مأموران احتمال دادند که نگهبانان یا باربرهای این منطقه هم در این سرقتها نقش داشتهاند که مشخصات این افراد مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که یکی از باربرها در این منطقه 5 سال قبل به همین شیوه «حفر و تخریب دیوار» در اهواز دست به سرقت زده بود و مأموران با هماهنگی مقام قضایی به سراغ تنها مظنون این پرونده سرقت رفتند و جوان 33 ساله را که معروف به طوفان است، دستگیر کردند. متهم ابتدا خود را بیگناه میدانست اما وقتی فیلم دوربین مداربسته پیش روی این سارق سابقه دار قرار گرفت به ناچار اعتراف کرد. در فیلمهای دوربین مداربسته 2 جوان که صورتشان را پوشانده بودند همراه طوفان دست به سرقت از مغازهها زدند که همین فیلم کافی بود تا طوفان آنها را لو دهد و مأموران در عملیات دیگری 2 سارق 25 و 30 ساله را دستگیر کردند. متهمان به سرقت بیش از یک میلیارد تومانی از مغازههای مس فروشی بازار تهران اعتراف کردند و با دستور قضایی هر 3 متهم در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
مردی با چشمهای حادثه ساز - قسمت پنجم
مرد بارانساز
محمد بلوری
روزنامه نگار
هیجانی همراه با شور انتظار مردم آبادی را به جنبوجوش آورده بود. مرد و زن از خانهها بیرون میآمدند و دور میدان اصلی حلقه میبستند تا مرد بدشگون همراه با کدخدا و مردان ریشسفید آبادی از راه برسند. ساعتی پیش کدخدا و مردان همراهش روانه قلعه قدیمی شهر، شده بودند تا کاظمخان بدچشم را از زندان آزاد کنند در حضور مردم آبادی مراسم مخصوص باران برگزار شود. لباده سرخی به تن مرد بدشگون بپوشانند تا سوار بر اسب در کوچهپسکوچههای آبادی بگردد تا روزی باران بر مزارع و باغها ببارد و کشتزارها سرسبز شوند، درختان در آغاز بهار با شکوفه باران، تابستانی پر محصول بدهند. مردان آبادی دور میدان حلقه بسته و زنان و کودکان به بام خانههای خشت و گلی مینشینند و همگی چشم به راه داشتند تا مردان آبادی، کاظمآقای بدشگون را از زندان بیاورند و مراسم برگزار شود. حاشیه میدان، میرزاهاشم معروف به آقا بزرگ، در سایهسار درخت کهنسال چند صد سالهای نشسته بود که بر شاخههای آن زنان و دختران حاجتمند لتههایی از پارچههای رنگین گره زده بودند. چند مرد سیاهپوش با هیکلهایی تنومند، پشت سرش نشسته بودند که بر پر شال کمرشان خنجرهایی سرکج به چشم میخورد. آقا بزرگ چشمانی درشت با نگاهی برنده و نافذ چون یک عقاب داشت که در پی شکار پرندهایست! با ریش بلندی که نوک باریکش تا روی سینه پهن و فراخش میرسید. قلعه قدیمی را پس از رفتن امنیهها از آبادی، تبدیل به زندان کرده بود و درباره همگان از پروندههای زن و شوهران تا دزدان و راهزنان خود قضاوت میکرد و احکامش قابل اعتراض و استیناف نبود. چند سال پیش سهنفر از قاچاقچیان اشیای عتیقه را که در قبرستان قدیمی آبادی، شبانه در جستوجوی گنج بودند محکوم به مرگ کرده بود که هر سه را در همان میدان اصلی، در حضور مردم به دارآویختند هیچکس از اصل و نسباش چیزی نمیدانست اما نقل میکردند از نوادگان شاه اسماعیل صفوی است که اگر بر کسی غضب کند، با اشاره او، یکی از مریدانش، میتواند چنین فردی را زندهزنده تکه پارهکند، حتی نقل کردهاند فداییان سیاهپوشش، مردی را با خنجرهایشان کشتهاند و بهدستورش تکههایی از بدنش را خام خام خوردهاند تا وفاداریشان را نشان بدهند. میرزا هاشم معروف به آقا بزرگ، سالها پیش، آن زمان که جوانی سرگشته و آواره هر دیاری بود، در گذر از بیابان درویشی راه رسیدن به قدرت شیطانی جاهطلبانهای را به او یادآور شده و گفته بود در دیاری که مردمش میل به تسلیمپذیری در برابر حاکم مستبدی دارند به نوعی بار سنگین مسئولیت «آزادی» را به او وا میگذارند. در چنین دیاری کافی است فرعونی بهتخت قدرت بنشیند. برای اداره امور دژخیمان و ستایشگران، خود پیدا میشوند، دژخیمانی که زندانها را بر پا دارند و ستایشگرانی که اندیشیدن را به اسارت درآورند و رضایت و خرسندی را در تسلیمپذیری معنی کنند.... با تعجب از درویش بیابانگرد پرسیده بود: - چرا اوصاف چنین مردمانی را برایم بازگو میکنی؟ و درویش جواب داده بود. - برای آنکه در تو اوصاف چنان حاکمی را میبینم. و حالا که به منصب قدرت رسیده بود گفتههای آن درویش بیابانگرد را بهخاطر میآورد...
ادامه دارد
پول هایی که در شرط بندی به باد می رود
سرهنگ دوم علیمحمد رجبی
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا ناجا
شیوع کرونا و روزهای در خانه ماندن و قرنطینه باعث شده که بیشتر افراد بخصوص نوجوانان و جوانان زمان زیادی را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی صرف کنند اما این وقتگذرانی در فضای مجازی فرصت مناسبی برای برخی افراد سودجو از جمله گردانندگان سایتهای شرطبندی فراهم کرده تا با تبلیغات گسترده و وسوسهکنندهای مانند اینکه «یک شبه پولتان را چند برابر کنید» یا «پولدار شدن بدون کار و تلاش» بهدنبال ترغیب جوانان برای شرطبندی هستند و درادامه گردانندگان سایتهای قمار و شرطبندی در ترفندی زیرکانه کاربرانی را که برای بار اول وارد سایت شده کاملاً حساب شده و از روی فنون روانشناسی، برنده اعلام میکنند تا فرد را برای سرمایهگذاریهای بیشتر ترغیب کنند. شیرینی بردهای اولیه باعث میشود باوجود باختهای بعدی، شخص همچنان بهدنبال بازی باشد تا بتواند برنده شود در حالی که دیگر امکان برنده شدن کم و کمتر میشود. سایتهای شرطبندی طوری طراحی و برنامهریزی شده که برگهها یا تاسهایی که در اختیار کاربر قرار میگیرد او را به سمت باخت میبرد.
از سوی دیگر از آنجا که درگاههای بانکی کشور بهطور مستقیم در اختیار قمار بازان قرار نمیگیرد و سایتهای شرطبندی اقدام به اجاره درگاه بانکی میکنند برخی از مجرمان سایبری در قالب سایتهای شرطبندی و قمار اقدام به سرقت اطلاعات حساب بانکی قربانی کرده و با در اختیار گرفتن رمز پویا و اطلاعات کارت بانکی که توسط خود فرد در اختیار مجرمان گذاشته میشود اقدام به برداشت از حساب بانکی وی میکنند. برای جلوگیری از فعالیت این سایتها در فضای مجازی شهروندان باید مراقب باشند و در صورت فریب خوردن از سوی گردانندگان سایتهای شرطبندی موضوع را به پلیس اطلاع داده تا روند برخورد قانونی با این سایتها و گردانندگان آنها صورت گیرد.
به نقل از سایت پلیس
خودکشی از ترس بیماری
گروه حوادث / زن جوان به خاطر ترس از ابتلا به ویروس کرونا، خود را از طبقه ششم ساختمان به پایین انداخت .
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، مأموران کلانتری 158 کیانشهر ساعت 3:34 عصر جمعه سقوط مرگبار زن جوانی را به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند.
به دنبال اعلام این خبر، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد زن جوان از طبقه ششم ساختمان محل سکونتش خود را به پایین انداخته است.
در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد که نسترن از زمان شیوع ویروس کرونا خانه را ترک نکرده و سه ماه داخل خانه خود را حبس کرده بود. اما نگرانی و ترس زن 35 ساله از ابتلا به کرونا به حدی بود که با وجود آنکه هیچ مشکل روحی و روانی نداشت اما قرص آرامبخش مصرف میکرد.
تا اینکه با وخامت حال روحی نسترن، همسر او به ناچار به سراغ خانواده وی رفت و از آنها کمک خواست. روز حادثه خانواده نسترن به خانه او میآیند تا با دخترشان صحبت کنند تا شاید ترس او کمتر شود؛ اما صحبتهای آنها نیز بینتیجه میماند و زمانی که آنها داخل پذیرایی نشسته بودند نسترن به اتاق خواب رفت و خود را از طبقه ششم به پایین انداخت.
تحقیقات در این رابطه به دستور بازپرس واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.